فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    منکوب کردن به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    معادل انگلیسی لغت:
    • checkmate, oppress, overbear, quell, squelch, strangle, subdue, suppress, tread
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد منکوب کردن

    1. تارومار کردن، سرکوب کردن، قلع‌وقمع کردن، کوبیدن، مضمحل ساختن، مغلوب کردن ≠ منکوب شدن، تارومار شدن

    ارجاع به لغت منکوب کردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «منکوب کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/منکوب کردن

    لغات نزدیک منکوب کردن

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری